۱٫ سالهاست که اهل فرهنگ و مطالعۀ کشور، از فقر کتابخوانی در جامعه داد سخن سر دادهاند. فقری که در عموم مردم به شکل کتاب نخواندن و در بین آنهایی که از ایشان توقع کتاب خواندن میرود مثل دانشجویان و دانشگاهیان و افراد هنری و فرهنگی، به شکل تک بُعدی نگری در کتاب خوانی درآمده. به عبارت دیگر، فقر کتابخوانی در کشور ما به دو شکل است. در شکل اول که عموم مردم را در بر میگیرد، ما شاهد عدم توجه و گرایش افراد به کتاب هستیم به نوعی که در زمانبندی ایشان برای انجام کارهای روزانه، حتی دقایقی برای این کار مهم وجود ندارد. اما شکل دیگر این معضل که از دید خیلیها مغفول مانده آن است که در افراد نیازمند به کتاب و مطالعه -یعنی آنهایی که از نظر شغل و حرفهشان باید به کتاب رجوع کنند- نوعی فقر کتابخوانی غیرمستقیم نهفته و آن اینکه شما هیچ تنوعی در آثار مطالعه شده در ایشان نمیبینید و صرفاً در حوزۀ حرفهای که دارند مطالعه میکنند. گویی اگر آن شغل را از ایشان بگیرید، مطالعۀ ایشان نیز قطع میشود. از همین روست که رهبر معظم انقلاب در دیدار با اصحاب کتاب از وضع موجود مطالعه در کشور چنین گلایه میکنند:
«ما در کشورمان، در جامعهى خودمان، از واقعیتى که در این زمینه وجود دارد، راضى نیستیم. بله، درست است؛ امروز حجم کتابهائى که تولید میشود، با گذشته خیلى تفاوت کرده است؛ گاهى چند برابر کتاب منتشر میشود، یا تیراژ کتابها بالا میرود؛ لیکن این کافى نیست؛ اینها براى کشور ما خیلى کم است. باید جورى بشود که در سبد کالاى مصرفى خانوادهها، کتاب یک سهم قابل قبولى پیدا کند و کتاب را بخرند براى خواندن، نه براى تزئین اتاق کتابخانه و نشان دادن به این و آن … این که گفته میشود در شبانهروز سرانهى مطالعهى کتاب فلان مقدار است، اینها آمارهاى راضى کنندهاى نیست؛ خیلى بیشتر از این باید باشد.»
۲٫ حال اگر بخواهیم جویای علت وضع فعلی کتابخوانی در کشورمان باشیم، یکی از موانع کتابخوانی را باید در جایگاه غیرمنطقی رسانههای سمعی و بصری و نوع تعامل ایشان با کتاب بدانیم. از آنجا که رادیو، تلویزیون، سینما و … از عناصر وارداتی به کشور ماست و بدون فراهم بودن زمینههای استفادهی درست، وارد سبک زندگی ما شدند در نتیجه تبعات منفی زیادی برای ما داشتند که یکی از آنها، میزان کاربرد این وسایل در طول یک روز ماست. تا جایی که نه تنها جایی برای سایر رسانه ها از جمله کتاب باقی نگذاشتند بلکه گاهی دیده شده که وقت کارهای معمولی و تکلیفی را نیز از ما گرفتهاند. مثلاً فلان کارمند اداره، بجای اینکه به ارباب رجوعش بپردازد حواسش به برنامهایست که از طریق تلویزیون محل کار پخش می شود و سرعت کارکردنش پایین آمده و به همین خاطر، کلی از وقت دیگران را میگیرد. در شریط چنینی به نظر میرسد سایر رسانهها در حال جنگ با کتاب هستند اما بنا به فرمایش مقام معظم رهبری:
«هرچه ما پیش برویم، احتیاج ما به کتاب بیشتر خواهد شد. این که کسى تصور کند با پدید آمدن وسائل ارتباط جمعىِ جدید و نوظهور، کتاب منزوى خواهد شد، خطاست. کتاب روزبهروز در جامعهى بشرى اهمیت بیشترى پیدا میکند. ابزارهاى نوظهور مهمترین هنرشان این است که مضمون کتابها و محتواى کتابها و خود کتابها را راحت و آسان منتقل کنند. جاى کتاب را هیچ چیزى نمیگیرد.»
اصولاً برای رسانهها دو نقش قائل شدهاند. یک نقش مربیگونه که دلسوزانه سعی میکنند تا در جهت ارتقای معارف انسانی اقدام نمایند و برای این کار پایبند به حقیقت و اصول اخلاقی هستند و با حفظ استقلال خویش در تلاشاند تا مسائل به حاشیه رفته را به روی کار بیاورند و انسانها را به واقعیتهای مخفی مانده آشنا سازند. اما نقش دوم، رسانه به مثابه افسونگر است که اصلیترین کار این دسته از رسانهها جهتدهی به افکار و احساسات برای تأمین منافع سیاسی و مادی مراکز قدرت است و برای این مهم، از تحریف واقعیتها گرفته تا اصلی کردن موضوعات فرعی استفاده میکنند.
در دنیای امروز متأسفانه اکثر رسانه بیش از آنکه مربی باشند، افسونگرند و با ابزار تبیلغات به سراغ چیزهایی میروند که در سیاستهایشان وجود دارد. یکی از موضوعاتی که به حاشیه رفته و حتی با تبلیغ سایر رسانهها، به طور غیرمستقیم با آن مقابله شده مقولهی کتاب است. آقا در این باره نکته میفرمایند:
«امروز مىبینیم براى کالاهاى کماهمیت که تأثیرى هم در زندگى انسانها ندارند، صاحبانش تبلیغات رنگینِ عجیب و غریبى را متصدى میشوند، مباشر میشوند؛ دستگاههاى ارتباطجمعى، مطبوعات، صدا و سیما آنها را پخش میکنند؛ در حالى که آن محصولات هیچ ضرورتى ندارند، هیچ لزومى ندارند، یک چیز اضافى در زندگى هستند؛ گاهى بودنشان مفید است، گاهى بودنشان حتّى مفید هم نیست؛ شاید مضر هم هست. محصولى با عظمت کتاب، با ارزش کتاب، درخور این است که تبلیغ بشود؛ تشویق بشوند کسانى که میتوانند کتاب را بخوانند؛ این را ما باید به صورت عادت در بیاوریم.»
۳٫ در بخش دیگری از فرمایشات رهبر انقلاب آمده است که: «مجموعهى متصدیان امر کتاب – چه در وزارت ارشاد، چه در مجموعهى کتابخانهها – روى این مسئله باید کار جدى بکنند؛ در بخشهاى مختلف، براى قشرهاى مختلف، به شکلهاى مختلف، با تنوع متناسب، سیر مطالعاتى درست کنند؛»
این نیازسنجی تعریف شده توسط ایشان نکتۀ بسیار مهمی است از آنجا که دیده شده خیلی از افراد تازه وارد به عرصۀ کتاب خوانی با معضل جدی مواجهند و آن نداشتن راهنما برای طی طریق کردن در مسیر مطالعه است. به عبارت دیگر، تازه واردهای کتاب خوانی خیلی دوست دارند بدانند که باید از کجا شروع کنند و چه کتابهایی را برای اغاز کار بخوانند. ولی از آنجا که چنین خط سیری تعریف نشده، یا اصلاً این کار مهم را شروع نمیکنند و یا با شروع اشتباه کتاب خوانی، از این کار زده میشوند و کلاً آنرا کنار میگذارند.
۴٫ بارها در همین رسانه (بولتن نیوز) و در قالب مطالب مختلف عنوان کردهایم که لازم است نیروهای حزباللهی به عرصههای مختلف فرهنگی-هنری کشور وارد شوند. زیرا غیبت ایشان باعث ورود نیروهای غیرصالح و یا در بهترین شرایط، خنثی به این حوزهها شده و به طبع شاهد تولید آثار مشکل دار و یا منحرف از آرمانهای انقلاب اسلامی خواهیم بود. قطعاً یکی از این عرصهها عرصۀ کتاب نویسی و تولید آثار مکتوب است:
«ما مىبینیم در مجموعهى کتاب و بازار کتاب، گاهى اوقات هدایتهاى همراه با انحراف را دنبال میکنند؛ بخصوص سراغ مسائلى میروند که براى ذهنیت جامعه، براى ذهنیت کشور، چه از لحاظ جنبههاى اخلاقى، چه از لحاظ جنبههاى دینى و اعتقادى، چه از لحاظ جنبههاى سیاسى، زیانبخش است. انسان بوضوح مشاهده میکند که در بازار کتاب، در مجموعهى کتاب، دستهائى فعالند؛ یک چیزهائى را وارد کنند، ترجمههائى را به وجود بیاورند، با مقاصد سیاسى؛ ظاهرش هم فرهنگى است، اما باطنش سیاسى است.»
یادمان باشد “دو صد گفته چون نیم کردار نیست” و ادعای ولایتمداری فقط به لفظ و سخن نیست و باید در جهت رهنودهای رهبر انقلاب اقدام عملی کنیم. وقتی ایشان تا این حد از وضع مطالعه در کشور ناراضی هستند، لازم است نیروهای حزبالله و ولایتمدار ما به این هشدارها توجه کنند و حتماً ساعتی از شبانهروز را به مطالعۀ آثاری مغفول مانده مثل قرآن کریم و تفسیرهایش، نهج البلاغه، صحیفۀ سجادیه، صحیفۀ نور امام خمینی (ره)، آثار شهید مطهری و … اختصاص بدهیم. انشاءالله
سید مجتبی نعیمی
نظرات کاربران