شور و شوق اول مهر از آن احساساتی است که برای هر کس تنها یکبار اتفاق می افتد و آنچنان خاطره شیرینش در ذهن ها باقی می ماند که تلخی تمام غصه ها را می زداید؛ اما مسأله ای که این شور را دو چندان می کند، بازار داغ خرید لوازم التحریر است.
اما مسأله ای که بیشتر از هر چیز دیگری در این بین نمود می یابد بازار داغ خرید لوازم التحریر آن هم از انواع مختلف است.
خرید لوازم التحریر از جمله مسائلی است که تعطیلی به خود نمی بیند، آنچنان که همه تولیدکنندگان اعم از داخلی و خارجی همیشه به دنبال این هستند که در این میدان گوی سبقت را از یکدیگر بربایند.
اما موضوعی که در این بین حائز اهمیت می باشد بازار پرفروش لوازم التحریر خارجی آن هم از نوع بی کیفیت و نامرغوب آن می باشد؛ لوازمی به اصطلاح خارجی که همراه با خودشان هزاران خرده فرهنگ غربی به دنبال دارند؛ خرده فرهنگی هایی که پر است از فرهنگی عاری از ارزش و اخلاق…
آری، همراه بودن الگوهای ضد فرهنگی و ضد اسلامی با اینگونه لوازم، جزء یکی از بزرگترین آسیب های اجتماعی است که قشر دانش آموز را به خود آلوده کرده است.
جایگزینی الگوهایی همانند باربی، مرد عنکبوتی، هری پاتر و … علاوه بر اینکه همراه شدن دانش آموزان و کودکان با این شخصیت های خیالی را بر می انگیزد، باعث الگوپذیری آنان نیز می شود، چرا که کودکان در این سن شدیدا به دنبال الگوهای آرمانی خویش هستند و به محض دریافت سیگنال های تبلیغاتی مناسب بدون هیچ گونه آگاهی جذب آنها می شوند.
و جای تأسف بیشتر آنجایی است که تولید کنندگان داخلی نیز به جای الگوسازی مناسب و جایگزینی الگوهای ایرانی- اسلامی قابل توجه کودکان آنها نیز به این قضیه دامن زده و برای فروش محصولات خود عکس همان شخصیت های خیالی تحمیل شده را بر روی تولیدات خود حک نموده و عرضه می نمایند؛ که این خود باعث ایجاد دوگانگی الگوپذیری در دانش آموزان می گردد؛ چرا که از طرفی مدارس و خانواده ها با چنین الگوهایی مخالفند و از سویی دیگر این لوازم توسط تولید کنندگان آن هم از نوع داخلی عرضه می گردد.
و حال جای این سوال از مسئولین محترم فرهنگی و آموزشی کشور باقی می ماند؛ بهتر نبود به جای آنکه چندین ماه بر سر تعطیلی پنجشنبه ها و زمان و ساعات کار کلاسی و علمی مدارس با یکدیگر به جدال می پرداختند اندکی هم به زیر ساخت های فرهنگی از جمله الگوسازی و فرهنگ پذیری مناسب برای کودکانمان می اندیشیدند؟
چرا که این نوع از لوازم التحریرها علاوه بر قیمت بسیار مناسبشان از جذابیت و رنگ و لعاب خاصی نیز برخوردارند که چشمان هر مصرف کننده ای را به خود جلب می نمایند؛ لوازمی که بر خلاف ظاهر آراسته و قیمت مناسبشان از کیفیتی بسیار پایین برخوردار می باشند، به طوری که مصرف کننده در سال شاید مجبور باشد چند بار وسیله مورد نظر را خریداری نماید.
نتیجه اینکه این دسته از لوازم التحریرها علاوه بر تحمیل فرهنگ و خواسته تولیدکنندگان بر مصرف کنندگان به لحاظ اقتصادی نیز باعث رکود چرخه اقتصادی در این زمینه می گردند و این در حالی است که مسئولین مدام در گوش دانش آموزان می گویند شما باید آینده سازان این مملکت باشید و چرخه اقتصاد را خودتان ارابه گردان باشید، در صورتی که هنوز خودمان نتوانسته ایم لوازم التحریری با کیفیت و قیمتی مناسب در اختیار آنها قرار دهیم.
اما در مقایسه با این لوازم التحریرهای به اصطلاح خارجی باز هم به غیرت خودمان لااقل اگر چیزی درست می کنیم شش ماه کار می دهد.
البته در این مسأله موضوع عرضه و تقاضا نیز نباید مورد اغفال واقع گردد، چرا که به دنبال هر عرضه ای تقاضایی است و اگر خانواده های فرهنگی ما نیز اندکی در انتخاب این ملزومات برای فرزندان خود سلیقه و ظرافت به کار بندند و از خرید اینگونه محصولات با توجیه صحیح فرزندان ممانعت نمایند، شاید تلنگری باشد برای تولیدکنندگان داخلی تا کمی بیشتر به کمیت و کیفیت محصولاتشان بیاندیشیند و الگوهایی مناسب همانند سارا و دارا، را جایگزین الگوهای غربی نمایند؛ البته به شرط آنکه از لحاظ قیمت آنقدر مناسب باشند که هر خانواده ایرانی در هر قشری و با هر درآمدی بتواند آن را تهیه نماید.
به امید آن روز…