رفت و آمد دانش آموزان پایتخت انرژی ایران در پرده ای از خاک
تاريخ ارسال خبر : 14 اکتبر 2010 | ساعت 9:42 | کد خبر: 1769 | sv301 | چاپ این مطلب

قصه همچنان باقیست؟

از وقتی حافظه یاری می دهد این رفتن های به مدرسه ی ما معظلی بوده تا امروز که همچنان گیتار آن می نوازد.

از آن روزهای موتور یاماها ۱۲۵ آبی که به اندازه ی شعله های پارس جنوبی دود می کرد تا شاید تو را به مدرسه ای که چند روستا آنطرف تر بود برساند. در بارانهای پاییز و سرمای زمستان و امتحانات خرداد و شهریور سوزان می سوختی و می ساختی تا مدرسه ات دیر نشود.. و تو شاگرد اول می شدی!

تلخی های اول صبح ها با آن بخار دهانی که دسانت را جانی میداد و تو می رفتی ولی تکرار روز قبل بود وقتی همه سر صف صبحگاه بودند و تو بهانه ای را برای دیر رفتن پیدا می کردی..

گرچه خورشید را با تکه ابری نمی توان پنهان نمود ولی مدیر مهری از ترس را بر پیشانیت می زد.

و حتی بر دل و جانت. تا ساعات مدرسه را با این ترس به آخر برسانی.. خیال ماجراها تورا به خود مشغول می کرد.

و تو نمی دانستی این چه جرمیست!

قصه همچنان باقیست.

قصه ی من و دور بودن ۴۵ کیلومتری از دبیرستان آجری.. قصه ی هیاهوی افکار مشوش در راه مدرسه

قصه ی دوباره زیستن با این جاده ی مرگبار

قصه ی چندین باری که روی جاده لیز خورده ای و افتاده ای.

قصه ی باران زمستان و آن سیل آسمانی که چشمانت را کور می کرد.

و قصه ای که حالا رمانی شده و هیچ خروجی ذهنی برای چاپ آن حاضر نیست.

ولی حالا شاید این معادله رفتنهای چند سال پیش جواب خود را روی بند لباس کهنه ی زمان آویخته باشد.شاید دیگر جایی برای آن در پایتخت اقتصاد ایران نباشد.

عسلویه جایی است که روزانه ۱۰ میلیون دلار از هر یک از فازهای گازی آن عاید ایران اسلامی می شود.پتروشیمی های آن انواع و اقسام محصولات شیمیایی را تولید می کند.در ایران مصرف می شود یا به خارج صادر می شود.

ولی در اینجا بحث خدمات متقابل این شرکتهای بزرگ نفتی برای ساکنان بومی آن است. طبیعتا هرجای این کره ی خاکی باشی ، اگر شرکتی به منطقه ای مسکونی وارد شود. به ساکنان آن خدماتی ارائه می دهد. خدماتی در مقابل از بین رفتن مراتع و زمینهای کشاورزی ، در مقابل آلودگی های زیست محیطی. این را حتی در کشورهای آفریقایی می توان دید. در کشوری افریقایی شرکت استخراج اورانیوم به ساکنان بومی آن منطقه در مقابل اشغال کردن محیط اطراف آنها خدماتی ارائه می دهد. ولی به این توجه کنید که آن شرکت ، شرکتی فرانسوی است!!!!

در بخش عسلویه بیش از یک هزار دانش آموز و دانش جو مشغول به تحصیل هستند. این دانش آموزان هر روز را با پایی پیاده یا سوار بر موتور خود می شوند(ایمنی موتور با خداست) و ۴۵ کیلومتر را روی جاده های شلوغ این منطقه رانندگی می کنند. دانش آموزان راهنمایی که مدرسه شان در روستایی دیگر است را به این اضافه کنید.

دانش آموز ۱۳ ساله صبح وقتی فقط خروسها نای نخوابیدن دارند سوار موتورش می شود و مخاطر شلوغی معابر وسایل سبک وسنگین جاده ها را به جان می خرد! تو می توانی راحت بخوابی؟!

و چگونه این دانش آموز به غیر از درس و مشق خود مسائل غیر قابل حل دیگری را در ذهن خود انباشته نبیند.

سه سال پیش سرویس ایاب و ذهاب دانش آموزان معروف به طرح روستا مرکزی در روستاهای بخش عسلویه دایر بود.آن زمان دانش آموزان راهنمایی و دبیرستان را تا مدرسه و از آنجا به خانه عودت می داده است. چه دخترانه و چه پسرانه.

این را در زمان مدیر عاملی آقای کرباسیان در منطقه ویژه و ریاست آقای صفایی در اداره آموزش و پرورش عسلویه به یاد دارم. دو مدیری که در این مسئله کم نگذاشتند.

ولی اکنون این طرح در سطح بخش اجرا نمی شود. و با توقف آن و آنهم از دو سال پیش رو به رو هستیم.

امسال قول آن داده شد که با شروع شدن مدارس این طرح در کل منطقه به اجرا در آید. همه ی مسئولین بر این امر اتفاق نظر داشتند که این طرح لازم الاجرا و باید الانجام است. اما اکنون بعد از گذشت یک ماه از مدارس دانش آموزان هیچ یک از بندهای این مصوبات مسئولین به اجرا در نیامده و هیچ جواب قانع کننده ای هم نشنیده ایم.

با نزدیک شدن زمستان فصل سرما و باران که مشقت رفت و آمد آینده سازان این سرزمین را به یاد همه می آورد کسی حاضر نیست برای حل شدن این مسئله دانش آموزان و حتی دانشجویان قدمی بردارد.

شهروندی از عسلویه


نظرات کاربران 

ارسال یک پاسخ