قطب اقتصادی انرژی کشور شامل چهار شهرستان جنوبی استان بوشهر، به علت سوء تدبیر مسئولان و طبق معمول و مرسوم، شرایط مدیریتی کشور با عدم آمایش جامع سرزمین و در نظر نگرفتن وضعیت توپوگرافی و جغرافیای منطقه، با ازدحام شدید صنایع آلاینده مواجه شده است، به طوریکه در حال حاضر هیچگونه راه حل جدی و فوری برای برون رفت از این معضل وجود ندارد.
بهتر آن می بود که ابتدا، آمایش جامع سرزمین صورت می گرفت و قبل از هرگونه اقدامی، تکلیف مردم منطقه، بالاخص شهرهای عسلویه و نخل تقی و روستاهای اطراف مشخص می شد. مکان هایی برای احداث شهری با تمام زیرساخت های ممکن و مدرن شکل می گرفت و در کنار آن، مکانهایی نیز برای اسکان نیروهایی که قرار بود در صنایع مشغول بکار شوند جانمایی می شد. نه تنها هیچگونه اقدامی در این راستا صورت نپذیرفت، بلکه جنوب استان بوشهر به گواه آمار و تائید مراجع ذی صلاح، در حال حاضر به آلوده ترین نقطه کشور تبدیل شده است.
در چنین شرایطی و با وجود شایع شدن انواع سرطان در میان مردم و کارکنان (در حال حاضر سه نفر از مدیران بواسطه سرطان، بستری و تاکنون چندین نفر نیز از میان ما رفته اند) و در حالیکه کمترین توجه و تنبه در رفتار و گفتار مدیران و مسئولان مرتبط، نسبت به عملکرد و نیز ارائه برنامه های واقعی و کاربردی برای کنترل، توقف و حل این بحران جدی انسانی و محیط زیستی دیده نمی شود، صحبت از حفظ محیط زیست و اکوسیستم گیاهی و جانوری، امری نامعقول و خلاف واقع به نظر می رسد.
در جایی که انسان، بعنوان محور اصلی توسعه دچار مشکلات جدی و شیوع سرطان های مختلف بواسطه وجود آلاینده ها، بالاخص ماده سمی و خطرناک و سرطان زا بنزن، که ناشی از بی توجهی و بی تدبیری ها بوده، شده است، آیا نگاه و توجه هیچ عقل سلیمی متوجه نابودی گونه های جانوری و گیاهی مثل لاک پشت و جنگل های حرّا در این منطقه خواهد شد؟
فضای محصور شهرستان عسلویه و پر شدن این محیط از انواع گازهای سمّی خطرناک، تمامی اندیشمندان اخلاق مدار حوزه محیط زیست را نگران کرده است. پس از گذشت چندین سال، با نمونه برداری های متعدد و بر اساس نتایج به دست آمده، مشخص گردیده بیش از بیست آلاینده غالب از نظر غلظت و اثرات سوء بهداشتی که در میان آنها، بنزن به عنوان آلاینده اصلی و سرطان زا، در محیط تنفسی اکثر شرکت ها، کریدورها و ایضاً محل های اسکان مردم و کارکنان در کل منطقه وجود دارد، سبب تغییرات نگران کننده ای در پارامترهای خونی، کبدی و کلیوی مردم و کارکنان شده است.
ادامه این روند با توجه به پایین بودن میانگین سنی و سابقه کاری افراد، تغییرات جدی در عوامل ژنتیک و درونی بیماری زا را ایجاد خواهد کرد که یقیناً با توجه به سهولت مهاجرت و نیز حضور افراد بسیار زیادی از نقاط مختلف کشور به عنوان نیروهای انسانی شاغل در منطقه، در سرنوشت چندین نسل از انسانهای ایرانی تأثیرات مخرب و جبران ناپذیری را به جا خواهد گذاشت که این مهم با توجه به تاکیدات مکرر دین اسلام به حفظ حیات انسانی و نیز برنامه های بلند مدت نظام در سیاست های جمعیتی و توسعه ای، مغایرت دارد.
مزید استحضار؛ روزانه ۳ هزار و ۳۰۰ تن گاز so2 و co2 از مجموع پالایشگاهها و پتروشیمی های فعال در منطقه پارس جنوبی در اثر فلرسوزی در هوا منتشر میشود. لذا از ریاست سازمان محیط زیست کشور به عنوان متولی محیط زیست کشور و نیز فردی آگاه و دغدغه مند، درخواست می گردد، اداره محیط زیست شهرستان عسلویه با قید فوریت به اداره ای ویژه ارتقاء داده شود و به لحاظ کادر و نیروی انسانی کارشناس و مبرز، تکمیل و به تمام تجهیزات ضروری مجهز و به روز شود و در صورت نبود اعتبار لازم، این امر به سادگی و با هزینه خود شرکت های آلوده کننده به عنوان منبع آلودگی میسر است. هر لحظه درنگ در تشکیل یک کارگروه ویژه برای ارائه آمارهای حقیقی و قابل اعتماد و استناد، در جهت نجات جان مردم منطقه و شهرهای جنوب استان بوشهر و کارکنان و کارگران خدوم و زحمتکش ایرانی، فرصتی است که در آینده ای نزدیک به تهدیدی جدی تبدیل خواهد شد و یقیناً این پرسش، تاریخی ابدی را برای آیندگان به ارث خواهد گذاشت که ثروت و توسعه برای ملتی دردمند و بیمار و درگیر هزاران درد و رنج که همه عمر خویش را باید درگیر التیام امراض ودرمان بیماری ها باشد، چه فایدهای دارد و پیشینیان آنها که ما باشیم، چه نقشی در سرنوشت شوم آنها داشته ایم؟ یقیناً تمدن را افراد سالم و شاداب و سرزنده و آگاه و برخوردار تداوم خواهند بخشید نه مردمانی رنجور و دردمند و فقیر و درگیر با هزاران مصیبت.
جناب آقای دکتر کلانتری؛
هنوز فرصت هست و امیدواریم پیش از آنکه همه فرصت ها بسوزد، کاری بکنیم.تاریخ و سرنوشت تمدنی در گرو تدبیر عاقلانه بزرگان و مسئولیت یافته گان و دردمندان فردای ایران است.
نویسنده: حسین بردستانی
نظرات کاربران