به گزارش مشرق، محمد مرسی رئیس جمهور مصر، کشوری که تازه از تحت حکومت فرعون خارج شده است در مواضع و عملکرد خود خط مستقیمی را نمیپیماید. مواضع زیگزاگی این رئیس جمهور جدید باعث شده است که تحلیلها و نظرات مختلفی در باب چرایی عملکرد وی ارائه شود. متن حاضر در پی بررسی برخی از سناریوهای مطرح شده در تحلیل عملکردهای وی است.
مواضع متناقض مرسی سبب شده است که تحلیلها و نظرات مختلفی در باب چرایی عملکرد وی ارائه شود
نگاهی به برخی از مواضع:
- محمد مرسی رئیس جمهوری مصر در مصاحبه با شبکه آمریکایی pbs در سوالی در مورد فعالیتهای هستهای ایران، بیان میدارد که مصر از حق کشورها برای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای حمایت می کند، این حق ملتهاست که کسی نمی تواند آن را سلب کند و تعجب آورتر این که رئیس جمهور مصر همچنین در این گفتگو با رد دخالت خارجی در امور سوریه بر لزوم همکاری با جمهوری اسلامی ایران در راستای حل بحران سوریه تاکید ورزید.
- مرسی با ارسال سفیر به اسرائیل باعث تعجب بسیاری از افرادی که منتظر حرکتهای انقلابی از مصر پس از فرعون سابق آن بودند شد. مطابق گزارشها مرسی عاطف الاهل، دیپلمات باسابقه مصری را به عنوان سفیر جدید مصر در اسرائیل تعیین کرد.
- مرسی در سخنرانی خود در افتتاحیه اجلاس سران عدم تعهد در تهران با حمله شدید اللحن به سوریه زمینه تبلیغات فراوان ضد ایرانی را در جهان فراهم نمود.
- مرسی اعلام کرد که در مصر حکومت دینی ایجاد نخواهد شد
- مرسی درباره سوریه اعلام کرد: اعلام همبستگی با مردم سوریه در مقابل حکومتی که مشروعیت خود را از دست داده است ، وظیفه اخلاقی است.
- مرسی در مصاحبه با شبکه pbs آمریکا و با دخالت آشکار در مسائل داخلی سوریه گفت: رئیسجمهوری سوریه راهی جز رفتن ندارد و تغییرات سیاسی در سوریه دیگر کارساز نیست زیرا تغییر آن چیزیست که مردم میخواهند و خواست و اراده آنها قابل احترام است
- مرسی درباره رابطه با رزیم صهیونیستی گفت: به همه توافق نامه های رسمی سابق با رژیم صهیونیستی طبق منافع مردم مصر احترام می گذارد
و….
مرسی اعلام کرد که در مصر حکومت دینی ایجاد نخواهد شد
آنچه ذکر شد تنها برخی از اظهارات و عملکردهای مرسی به عنوان رئیس جمهوری جدید مصر است که باعث شده است نوعی سردرگمی در تحلیل عملکرد و شخصیت او ایجاد شود. مرسی که به واسطه بیداری اسلامی مردم مصر و در نتیجه یک انتخابات پر سر و صدا و با نوعی شگفتی آفرینی به ریاست جمهوری مصر رسیده است با مواضع نا همگون و گاه متعارضی که دارد باعث شده است که تحلیلهای مختلف و گاه متعارضی از شخصیت و عملکرد او ارائه شود. آنچه در پی میآید بیان اختصاری چند سناریوی تحلیلی مختلف در تحلیل عملکرد مرسی و بررسی مختصرتر هریک از این سناریوهاست:
سناریوها:
۱ – سردرگمی: اولین سناریو در تحلیل عملکرد مرسی آن است که مرسی یک سیاستمدار کهنهکار و ورزیده نیست و به واسطه قرار گرفتن در شرایط بغرنج کنونی، خود نیز سردرگم است. ناپختگی و ناتوانی شخصی و حزبی او در اداره و رهبری مصر انقلابی، در این تحلیل اصلیترین عامل محسوب میشود، خصوصا که باید توجه داشت که مرسی حتی کاندیدای اصلی حزب خودش یعنی اخوان المسلمین برای ریاست جمهوری مصر نبود و در اثر یک سیر اقتضائی و به واسطه تتابع اتفاقات به جایگاه کنونی رسید. به این ترتیب این تحلیل علت اصلی عملکرد متعارض مرسی را ناپختگی و ناتوانی وی می داند.
بنابر بعضی اظهار نظرها مرسی یک سیاستمدار با تجربه و کهنه کار نیست
۲ – توطئه آمریکایی: سناریوی تحلیلی دیگر این است که تصور شود که هم در منطقه به صورت کلان آن و هم در مصر به صورت جزئی آن و هم در عملکرد مرسی به صورت جزئیتر آن، توطئهای آمریکایی در کار است و از اول هم انقلاب و بیداری اسلامی در مصر در کار نبوده است و آمریکاییها با یک طرح از پیش تعیین شده یک مهره وابسته به خود را که در آمریکا تحصیل کرده و پرورش یافته است و اسلامی سکولار و آمریکایی را ارائه مینماید در مصر به جای دیکتاتور سرکوبگر سابق آن بر سر کار آوردهاند. در این تحلیل مواضع مرسی ناشی از یک توطئه آمریکایی و کاملا ضدبیداری اسلامی تحلیل میشود.
۳ – ریاست جمهوری تحت فشار: سومین سناریوی تحلیلی آن است که گفته شود مرسی یک شخصیت کاریزماتیک و یک رهبر مسلط انقلابی نیست اما در پی یک انقلاب مردمی و بیداری اسلامی (و به علت فقدان یک رهبر برجسته در این انقلاب) و بر اثر اتفاقات حاصل از آن در جایگاه رهبری مصر قرار گرفته است. به این ترتیب مرسی از چند سو تحت فشار است. هم از سوی مردمی که برای بیداری اسلامی کشته دادهاند و هم از سوی مخالفان این حرکت و هم از سوی عناصر خارجی و قدرتهای بین المللی.
عربستان یکی از جریان هایی است که حکومت مرسی با آن چالش دارد
۴ – مرسی سیاستمدار: سناریوی تحلیلی دیگر آن است که گفته شود که مرسی نه تنها یک فرد ساده و ناتوان نیست بلکه یک شخصیت پیچیده و یک سیاستمدار است و آنچه ما مواضع متعارض و ناهمگون او مشاهده میکنیم در حقیقت طراحیهای پیچیده و چند وجهی شخص او به همراه حزب و گروهش است و به عبارت دیگر مرسی در حال پیشبرد بازی مورد نظر خویش است. این سناریو نیز قائلانی دارد که معتقدند: “سیری در سخنرانی ها، مصاحبهها و دید و بازدیدهای محمد مرسی در مقام ریاست جمهوری نشان میدهد که رئیس جمهور جدید مصر بیش از این که یک حاکم اسلامگرا باشد، میخواهد یک سیاستمدار کلاسیک خاورمیانه ای باشد؛ او تا همین جا نشان داده است که برای تامین نظر احزاب و گروه ها، به حداقلهایی از احیای شریعت هم قانع است و بسیاری از مواضع اخیر او چندان تفاوتی با حسنی مبارک، جمال عبدالناصر و حتی انور سادات ندارد.»
سناریوهای دیگری را نیز میتوان طرح و بیان کرد “مانند این مسئله که مصر کنونی با سه جریان درگیر است. جریان اول امریکا و رژیم صهیونیستی است که به واسطه نیرو و تجهیزاتی که در آنجا دارند بر تحولات مصر سایه انداخته اند. کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به خصوص عربستان که خود را ام القرا و پدرخوانده می داند. ضد انقلابیون مصری و عناصر رژیم مبارک در داخل کشور هم جریان سوم هستند.” اما به نظر میرسد که اصلیترین تحلیلهای موجود در همین چند دسته قابل بیان هستند.
حکومت مرسی با سه جریان غربی – صهیونیستی، عربی و مخالفین داخلی چالش جدی دارد
بررسی سناریوها
۱ – سناریوی سردرگمی چندان قابل قبول به نظر نمیرسد. هم شخصیت مرسی و هم حزب صاحب قدمت اخوان المسلمین و حضور چندین دههای آنها در سیاست مصر باعث میشود که از پذیرش چنین سناریویی خودداری کنیم. البته شاید بتوان پذیرفت که همانقدر که اوضاع پیچیده و انقلابی مصر باعث سردرگمی هر سیاستمدار دیگری میشود (چنان که حتی کشورهای مانند آمریکا را نیز دچار سردرگمیهایی کرده است) مرسی و حزب او نیز دچار سردرگمی شدهاند. اما این میزان نمیتواند مبنای تحلیل سیاسی عملکرد متعارض مرسی شود.
۲ – این سناریو بیش از حد بدبینانه و متکی بر تصورات (دائیجان ناپلئونی) است. این تصور که آمریکا با برنامهریزی از قبل و طی یک توطئه مبارک را کنار زد و مرسی را که دست آموز خودشان است بر سر کار آورد با شواهد قطعی فراوانی از جمله نارضایتی آمریکاییها از کنار زده شدن مبارک و ضرر کردن آنها از حرکت بیداری اسلامی در مصر و … ناسازگار است. البته به طور قطع آمریکاییها نیز همانند دیگر عناصر دخیل در تحولات جاری تلاش میکنند تا سیر تحولات مطابق خواست و منفعت آنها پیش برود اما این تصور که همه کارها به ید قدرت آمریکاست تصوری ناسازگار با شواهد قطعی است.
سناریوی روی کار آمدن مرسی توسط غرب و آمریکا با توجه به شواهد بسیار دور از واقع است
۳ – این سناریو بیش از همه به واقعیت موجود نزدیک جلوه میکند. مصر در اثر بیداری اسلامی ملت آن دستخوش تحولاتی بنیادین شده است. اما همه چیز مطابق خواست انقلابیون مصری پیش نمیرود و حتی در برخی از مسائل انقلابیون مصری تصور واحد و دقیقی از آنچه میخواهند ندارند. خلاء رهبری انقلابی که بتواند خواستهها را هدایت و برنامهها را تعیین کند به وضوح مشاهده میشود و از این رو مرسی و همراهان او در شرایطی اقتضائی و تحت فشارهای چندجانبه دچار رفتارهای زیگزاگی شدهاند. این تحلیل از آن رو جامعتر و دقیقتر جلوه میکند که در آن به نقش و جایگاه دو تحلیل قبلی نیز در حد معقول آن توجه شده است. یعنی هم میپذیرد که مرسی ضعفهایی دارد و هم قبول میکند که آمریکاییها برنامهها و ابزارهای فشاری دارند. اما همه چیز را در این عناصر خلاصه نمیکند.
۴ – سناریوی چهارم نیز ضعف هایی دارد. اگر مرسی را سیاستمدار توانمندی که همه برنامهها را با دقت طراحی کرده است و یک تنه بر آنچه بر مصر میگذرد مسلط بدانیم و نقش او را در تحولات مصر مانند نقشی حسنی مبارک در دوران سابق معرفی کنیم به طور قطع دچار اغراق شدهایم. البته میتوان این عامل را نیز به سناریوی سوم اضافه کرد که مرسی در تحولات مصر برنامههایی از آن خود و حزبش دارد که با برنامههای هیچ یک از دیگر اثرگذاران در این ماجرا از جمله آمریکا و اسلامگرایان و … کاملا یکسان نیست.
جمع بندی:
به این ترتیب به نظر میرسد که در میان سناریوهای موجود سناریوی سوم کارآمدی و توانمندی تحلیلی بالاتری دارد و باید پذیرفت که مرسی به عنوان یک سیاستمدار مصری که چندان نیز براوضاع مصر انقلابی تسلط نیافته است در اثر فشارها و قدرتهای مختلف دخیل در صحنه در حال انجام اعمالی است که چون این فشارها در زمانهای مختلف شدت و ضعف مییابند و گاه بر یکدیگر غلبه میکنند مواضع مرسی را نیز دچار نوسان و حرکت زیگزاگی کردهاند که البته تداوم این روند و یا شدت یافتن آن برای آینده انقلاب مصرچندان خوب نخواهد بود. انقلابی که به اذعان بسیاری انقلاب ناتمام است.
تداوم تناقضات در مواضع رئیس جمهور مصر برای اینده مصر انقلابی یا انقلاب ناتمام مصر چندان مثبت قلمداد نمی شود
