«لاُعْطیَنَّ الرّایَهَ غَداً رَجُلاً یُحِبُّ اللهَ وَ رَسُولَهُ، وَ یُحِبُّهُ اللهُ و رسولُهُ کَرّارٍ غَیرَ فَرّارٍ. لا یَرجِعُ حَتّی یَفْتَحَ اللهُ عَلی یَدَیهِ»
فردا پرچم را به دست مردی میدهم که خدا و رسولش را دوست دارد، و خدا و رسولش او را دوست دارند،رزمنده شجاعی که پیاپی به دشمن حمله میکند
و هرگز پشت به جبهه نمینماید و بر نمیگردد مگر مظفّرانه. « حضرت رسول اکرم (ص) »
با سلام
امام محمد باقرعلیه السلام در روزگاری پرآشوب و نابسامان به امامت رسیدند و از این جهت تلاش وافری هم از جهت نگاهداری گنجینه معارف اسلامی و هم ترویج و گسترش علوم اسلامی را به انجام رساندند. به گونهای که مجموع تلاشهای این امام همام به ذخیره گرانبهایی از معارف شیعی بدل شد. تنها کودکی سه ساله بود که حادثه تلخ کربلا را تجربه کرد. همراه پدر و بازماندگان آن حادثه دردآور به مدینه بازگشت و سالهای طولانی (۳۴ سال) شاهد انزوای سیاسی پدر بود. در این ایام خونخواهی مختار باعث اندک مایه تشفّی خاطر گردید اما هرگز یاد نینوا و قربانی بزرگ آن را از اذهان پاک نکرد. از نظر شیعیان باقرالعلوم یک لقب معمولی نیست و امام این لقب را از پیامبر (ص) دریافت کرده است. بدین صورت که روزی جابربن عبدالله انصاری صحابی مشهور به دیدار پیامبر (ص) میرود. در اثناء این دیدار که امام حسین (ع) نیز در حضور آنها مشغول بازی بود. رسول خدا (ص) به جابر میفرماید: «ای جابر تو چندان زندگی خواهی کرد که فرزند این پسر را ببینی. او محمدالباقر نامیده میشود خداوند به وی نور و حکمت عطا میکند پس چون او را دیدی سلام مرا به او برسان. سالها بعد وعده حق پیامبر (ص) تحقق یافت. جابر سالخورده امام محمد باقرعلیه السلام را که کودک بود در یکی از مکتب خانههای مدینه ملاقات کرد. در این هنگام جابر این سخن را بر زبان جاری کرد که به خدایی که جانم در کف قدرت اوست سیما همان سیمای رسول الله است ماجرای ملاقات جابر با امام با اندکی تفاوت در منابع موثقی چون طبری، کلینی، قاضی نعمان و… یاد شد. جامعه اسلامی در عصر امامت امام محمد (ع) با مرحله حساسی از حیات خود روبرو بود. پس از قیام کربلا پایههای مشروعیت بنی امیه سخت متزلزل شده و قیامهای متعددی در گوشه و کنار سرزمینهای اسلامی سر برآورده بود. قیامهایی که هر یک به داعیه عدل و داد پای در میدان مبارزه با ستمکاریها و زشت کرداریهای پیدا و پنهان آل ابی سفیان نهاده بودند. سیاه جامگان خراسان با شعار نعمانی؛ الرضا من آل محمد مقدمات چیرگی عباسیان را فراهم میکردند. عراق پس از ماجراهای خونین توابین و مختار شاهد جنبش زیدیه بود. زیدبن علی سر کرده این قیام تحت تأثیر دوست و همکار نزدیک خود واصل بن عطاء معتزلی با تأکید بر اصل امر به معروف و نهی از منکر با اعمال زور، قیام به سیف را در پیش گرفت. در این میان مدینه و مکه هنوز خاطره مقاومتهای ابن زبیر را در این شهر در برابر سپاه اموی در خاطر داشت. بر آنچه که آمد باید فهرست بلند بالایی از منازعات فکری و کلامی را افزود. مباحثاتی که میان گروههایی نظیر مُرجئه (که هماهنگ با نظام اموی گام برمیداشت) قدریه، معتزله و… در جریان بود. در این فضای پیچیده و پر آشوب عقیدتی و سیاسی جامعه اسلامی است که امام محمد باقرعلیه السلام با تعالیم خود درصدد رفع آنها و تبیین هر چه بیشتر نقش و وظایف امام برمیآید و به دفاع از حق حاکمیت الهی خویش و اجداد گرامیش میپردازد. بنابر عقیده امام محمد باقر (ع) اسلام بر هفت رکن نهاده شده است: ولایت، طهارت، نماز، زکات، روزه، حج و جهاد. ولایت بهترین این ارکان است زیرا از راه ولایت و از طریق کسی که با او بیعت میشود، به علم دیگر ارکان میتوان رسید. در واقع شرط ایمان واقعی بیعت و تبعیت از امام به حق است. اما امام و مقام امامت در نظرگاه امام محمد باقرعلیه السلام دارای ویژگیهایی است که اختصارا میتوان در سه اصل بنیادین ذیل بیان کرد:
الف- نص که خصلت موروثی دارد و از امام علی علیه السلام شروع میشود و انحصارا در ذریه امام حسین علیه السلام ادامه مییابد و در پایان دوره زندگی هر امامی به جانشین او منتقل می گردد.
ب- علم موثق و انحصاری که ریشه در علم الهی دارد و به مانند نص موروثی و از امام علی علیه السلام که توسط پیامبر صلی الله علیه و آله مدینه العلم خوانده شده است شروع میشود و در سلاله امامت جاری است.
ج- عصمت که او را از هرگونه گناه و خطا مصون میدارد.
شرایط یاد شده اقتدار سیاسی و شرعی جامعه را منحصراً در اختیار امام قرار میدهد. امام باقر (ع) در مراسم حج و در کنار خانه خدا با بیان نظرات یاد شده میفرمود: ماییم برگزیدگان خدا بر خلق او، پسندیدگان خدا از بندگان او، خلیفههای خدا در زمین. پس سعادتمند کسی است که پیروی کند و شقی و بدبخت کسی است که مخالفت کرده و با ما دشمنی کند. هشام که با روی کار آمدن خود کار را بر شیعیان و امام سخت گرفته بود با شنیدن این سخنان، امام را احضار کرده به قتل آن حضرت دستور داد اما از ترس توجه مردم امام را به مدینه گسیل داشت و از کشتن وی منصرف شد. در این دور امام تقیه پیشه گرفت و آن را بر پیروان خویش نیز فرض کرد. این تقیه حوزه وسیعی از فعالیتهای او را در برمیگرفت و اغلب مورد طعن گروههای افراطی چون بتریه قرار میگرفت که چرا امام برای ابقای حقوق خود دست به قیام نمیزند.
امام محمد باقرعلیه السلام در دوره تقیه جامعه را تحت تأثیر دانش بیکران خود در مسائل دینی قرار داد و رسالت انسان سازی خود را در این جایگاه تداوم بخشید. امام در محافل غیرشیعی و شیعی به اتفاق، یکی از مراجع معتمد حدیث نبوی معرفی شده است و با عنوان ثقه که بالاترین درجه اعتماد است یاد شده و در کتب علمای حدیث اهل سنت چون مالک، طبری، ابن حنبل و شافعی نام امام باقرعلیه السلام و پسرش امام جعفر صادق علیه السلام آمده است. بسیاری از علمای هم عصر او در حضور وی احساس حقارت و کوچکی میکردند اما با وجود اعتبار شخصیت امام تعداد احادیث مروی از وی چندان قابل توجه نیست. دلیل این امر را میتوان سانسور شدید و غلیظی دانست که از طرف حکومت بنیامیه و بعدها عباسیان در تدوین مجموعههای حدیثی اعمال میشد. در فضایی که علی علیهالسلام و یارانش در ملاءعام و بر سر منابر لعن و تکفیر میشدند آیا میتوان انتظار داشت که احادیث پیامبر با اسناد ایشان نقل شود؟ اما در حوزه حدیث شیعی اعم از زیدیه، اسماعیلیه و اثنی عشری احادیث بسیاری از امام نقل شده است. این احادیث در کنار احادیث مروی از امام صادق علیه السلام به حق ستون فقرات فقه و کلام شیعی را تشکیل میدهند. کشی با تأکید بر نقش امام باقر در بنیانگذاری فقه شیعی میگوید: قبل از امامت محمدباقرعلیه السلام شیعیان علم حلال و حرام را به جز آنچه از دیگر مردم آموخته بودند نمیدانستند تا این که زمان ابوجعفر(امام باقر علیه السلام ) فرارسید و وی امام شد. او دانش [شریعت] را به آنها آموخت و توضیح داد و آنان شروع به تعلیم کسانی کردند که قبلا از آنها یاد میگرفتند.
محصول فعالیتهای امام در دوره تقیه شمار زیادی از شاگردان و اصحاب بودند که نه تنها تحت رهبری وی به بسط و تکوین نهضت تشیع به عنوان یک آئین مستقل برآمدند بلکه بعدها در پهنه جهان اسلام به مقامی رفیع دست یافتند. در میان یاران امام زراره بن اعین چهرهای ممتاز داشت. برجسته ترین متکلم و محدث زمان که محفلی وسیع از مریدان را در کوفه هدایت میکرد. حمدان برادر او از یاران به غایت فداکار امام زین العابدین علیهالسلام بود و بعد از وی به امام باقرعلیه السلام پیوست و امام وعده بهشت به او داد. زراره بعد از امام باقرعلیه السلام زنده ماند و به امام جعفر صادق علیه السلام پیوست و نقش مهمی را در تحول و تکامل اندیشه شیعی ایفا کرد. محمدبن مسلم بن ریاح علاوه بر آشنایی با حدیث و کلام در امر قضا و احکام نیز چیره دست بود. او به خاطر ارائه راه حلهای سریع و ضربتی مشهور است. ابوبصیر لیث البختری به عنوان فقیه و محدث بزرگ شیعی نام آور شد. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که ابوبصیر، برید، زراره و محمدبن مسلم میخهای خیمه عالماند و اگر آنان نبودند احادیث نبوی از بین رفته بود. ابوحمزه ثمالی و کمیت اسدی دو چهره درخشان دیگر از یاران امام باقر هستند.
رضا اردوان
نظرات کاربران